ه           برترین روایت: حفص بن سلیمان  -  بهترین قرائتاستاد منشاوی

ه        پایگاه حاوی مطالب متنوع و جدیدی مانند: برتری روایت خفص و برتری قرائت منشاوی

ه    موضوعات مختلف اعتقادی، احکام، خانواده و ... با صدای استاد منشاوی و همراه با تصاویر مرتبط 

    ه  محیط زیست در قران کریم و مضرات کاشت درختان بیثمر وارداتی و... برای اطلاع از آخرین مطالب اینجا کلیک کنید

زیرمجموعه موضوع
2- حزن،بکاء،خضوع،خشوع،اقشعرار [9]
فهرست اصلی پایگاه
اصلی » مقالات » منشاوی 2 حزن و بکاء و... » 2- حزن،بکاء،خضوع،خشوع،اقشعرار

قلب منشاوی

بسم الله الرحمن الرحیم

القلب

استاد محمد صدیق منشاوی 28 میزات تلاوت- تلاوت روحانی- قلب

القاب مرحوم منشاوی و قلب

قلب منشاوی

العزةوالخشوع ورفعةالقرءان مع ان قلبه اطيب القلوب = برای عزت و خشوع و رفعت قرآن علاوه قلبش پاک ترین دلها است

ملك الخشوع يبكي قلبا يا جماعة ... سلطان مملكة الحزن في سريره يعظ لنا دروس من الخشوع والإخلاصما شاء الله ما اخشع درس وما اخلص مدرس لنا...= ای مردم! پادشاه خشوع با قلبش می گرید ای مردم سلطان کشور اندوه به ما درس خشوع و اخلاص می دهد ماشاءالله چه درس با خشوعی و چه مدرس خالصی

صوت من القلب إلی القلب = صدایی از دل بسوی دل

دائما ما تحس انه يخرج الايات من قلبه... = همیشه حس می شود که آیات را از قلبش خارج می کند

يفتح فيها عليه من الفيوضات الربَّانية على قلب الشَّيخ = فیوضات ربانی بر دل منشاوی وارد می شده

الصوت الخاشع والقلب الضارع = صدای خاشع و دل با تضرع

صوت خاشع وقلب ضارع = صدای خاشع و قلب با تضرع

قارئ القرآن من قلبه فسكنت جوارحه بذكره = قاری قران از دلش که جوارحت را آرامش می دهد

صاحب القلب الطاهر النقى الخاشع الضارع = صاحب قلب پاک و خاشع با تضرع

قلب ضريع كأن الكلمات تخرج منه وهو مجروح من خشية الله = قلب با تضرع که انگار کلمات از قلبش خارج می شود در حالیکه قلبش مجروح است

قراءته تشعر أنها نابعة من القلب = قرائتش نشان می دهد از قلبش جوشیده است

 صوت الخشوع والخضوع لله يقرء وهو يرتجف قلبه ويجل = صدای خاشع و خاضع برای خدا تلاوت می کند در حالیکه قلبش می لرزد و جلاء می یابد

يقرأ القرآن وقلبه يرتجف خشوعا = در حال تلاوت قرآن قلبش از خشوع می لرزد

الحفلة دى تدغدغ القلب والله = این حفله(یکی از تلاوات) قلب را به تکان می آورد

لاتسمع صوت المنشاوى فيها بل تسمع قلبه وقلبه فقط = صدای منشاوی نیست که به گوش می رسد بلکه فقط و فقط صدای قلبش و فقط قلبش شنیده می شود

كثيرون قرأوا القران بصوتهم ...قليل من قرأه بقلبه = قاری زیاد است اما کسی که از قلبش تلاوت کند کم است

المنشاوى حين يقرا يقرا بكل جوارحه = وقتی منشاوی تلاوت می کند با تمام وجود و جوارح و اعضایش تلاوت می کند

لقد حفر المنشاوي القران في صدور الناس ﻻنه الشيخ الوحيد الذي قرا من القلب = منشاوی قرآن را در قلب مردم حفر کرده است زیرا او تنها قاری است که از قلب تلاوت می کند

تسمع القرآن للقرآن لا لشئ أخر = قرآن را برای قرآن می شنوی نه برای چیز دیگری

لا تسمع صوت مقرء جميل ، بل تسمع القرآن دون أي ضجيج = صدای قاری خوش صدایی نمی شنوی بلکه خود قرآن را می شنوی

 

http://axgig.com/images/31889713366849221278.jpg

 

 

دلها و القاب منشاوی

---------------------

 

 

 

أمير القلوب = فرمانروای دلها

الصوت القريب من القلب = نزدیک ترین صدا به دل

صوت من القلب وإلى القلب = منشاوی ندایی از قلب به قلب است

ريحانة القلب = گل معطر دلها

طبيب القلوب = طبیب قلبها

طبيب القلوب ومداويها = طبیب قلبها و شفا دهنده شان

طبيب القلوب بكلام علام الغيوب = طبیب دلها با کلام خدای علام غیوب

روح القلب = روح دل

فرحة القلب = شادی دل

نعم القلب = بهترین قلب

صوت القلب = صدای قلب

فرحة القلب = شادی دل

روح القلب = روح قلب

روح القلب محمد صديق تايب المنشاوى = محمد صدیق تایب منشاوی روح دل است

حبيب القلوب = محبوب دلها

حبيب القلوب ومدمع العيون المنشاوي الحبيب = حبیب قلبها و گریه آور چشمان منشاوی محبوب

حبيب القلب محمد صديق المنشاوي = حبیب قلبها محمد صدیق منشاوی

صوت راحة للأفئدة وقشعريرة في البدن = صدای راحت قلبها و لرزش بدن

محمد صديق المنشاوي اسمع بقلبكنور القلوب = محمد صدیق منشاوی یعنی به قلبت نور قلوب را بشنو

---------------

پاره شدن و ذوب دلها

سماع المنشاوى يذيب القلب ..ويجدد الحياة .. ويحيي موات النفوس = شنیدن تلاوت منشاوی قلب را ذوب می کند و زندگانی را نو می کند و روح های مرده را جان می بخشد

مذيب القلب كما تذيب النار الحديد = منشاوی ذوب کننده دلها است همانطور آتش آهن را ذوب می کند

مفَطَرَ القلب = شکافنده دلها

ينفطر له القلب = دلها برای او می شکافد

مقطع القلب = شکافنده دل

مجرح القلوب – مجروح کننده قلبها

یجرح فعلا القلب = دل را مجروح می کند

الصوت الذي يدخل قلبي فينفطر فأبكي من عظمة كلام الله = صدایی که داخل قلب می شود و می شکافد و از خوف از خداوند به گریه وادار می کند

بديع القراء يقرئ ويجرح قلبك.. = بدیع القراء می خواند و قبلت را مجروح می کند

المنشاوي يقرء... يفتت ويمزق قلبك فيجري منه دم الخشوع.. = منشاوی تلاوت می کند و قلبت را می شکافد و پاره پاره می کند و از آن خون خشوع جاری می کند

ينتفض جسدنا خشوعاً لهذا الآداء القرآنيّ الباكي = بدن از خشوع اداء باکی پاره پاره می شود

انه الذي شق قلبي شقا بصوته العاذب والمؤثر لدرجة لا تتصوره العقول...= او قلبم را به صدای شیرین و مؤثرش که عقل قادر به تصورش نیست شکافته
 

 

 

-------------------------------------

معنوی شدن دلها

 

 

داعي العقول والقلوب قبل الآذان..للأستماع لكلام الله = دعوت کننده دلها و عقلها قبل از دعوت کننده گوش ها

القنبلة الموقوتة قنبلة من الخشوع فجرت معها الدموع وحركت الساكن فخشعت القلوب الجامدة وكيف لا تخشع والمنشاوي يبكي = بمب ساعتی از خشوع که می ترکد و همراهش اشک ها جاری می کند و ساکن را به تحرک وا می دارد و دلهای خشک خاشع می شود و چرا خاشع نشود چون منشاوی گریه می کند

فهز كيان المستمعين بتلاوته واملؤ قلوبهم خشوعا وخزنا... = کیان مستعمین را بتلاوتش به تحرک وامی دارد و دلهایشان را از خشوع و حزن مملو می سازد
فخشعت قلوب من أتوا لسمعه = هرکس صدایش را بشنود دلش خاشع می شود

مخشع القلوب لذكر الله = خاشع کننده دلها به ذکر خداوند

متجل القلوب من خشية الله = تجلی کننده جلا دهنده دلها از خشیت خداوند

يديب الصخر ويلين له أقسى القلوب = صخره ها را ذوب می کند و سنگدل ترین قلبها را نرم می کند

قرائته تقشعر القلوب والأبدان = قرائتی که پوستها و قلبها به لرزه می افتند

من ترقق أقسى القلوب = کسی که سنگدل ترین قلبها را نرم می کند

موقظ القلوب الغافلة = بیدار کننده دلهای غافل

مُحيي بتلاوتِه القلوب الميِّتة = زنده کننده دلها مرده با تلاوتش

الصوت الذي حين تسمعه ينسيك كل هموم الدنيا وترى العالم صغير جدا وضئيل أمام قذرة الله في الخلق = صدایی که با شنیدنش همه هموم دنیا را فراموش می کنی

هز القلوب هزا = دلها را به حرکت می آورد

يفجر طاقة نورانية تلمس قلب كل مؤمن فيزداد ...... = بارقه نور را می شکافد

المحيط بالقلوب و جعلها بحرا أجاج من لرب الأرض و السماء = دریای محیط به دلها است که دلها را دریای شور از اشک برای خدای زمین و آسمان می کند

الصوت الشجى النقى الذى يلمس شغاف القلوب ويطرب = صدای بغض آلود و نقی که پرده دلها را لمس می کند و به طرب (عمق شادی و غم) آورد

صوت شجي طروب متدفق من الفردوس يهز القلوب المتحجرة = صدای محزون طروب که از بهشت جاری می شود و دلهای سنگ را به هیجان می آورد

ما شاء الله صوته رخيم عذب يرقق القلوب = صدای زیبا و خوش که باعث رقت قلب می شود

يضرب المنشاوى على اوتار القلوب = منشاوی بر بند دلها می کوبد

بحبك يا منشاوي .. إنت ذايما في قلوبنا فهي من إختارتك لأنها أحبتك بصدق ولأن صوتك صادق في كلام الله .. = ای منشاوی دوستت داریم و همیشه در قلب ما جای داری چون صدایت در کلام خداوند راستین است

تدخل القلب فتخفقه وترعشه وتلينه كما يلين الحديد = داخل قلب می شود و در قلب ساکن می شود

 

-----------------------------

قدرت نفوذ منشاوی در قلبها

إذا سمعته يقرأ القرآن أيقنت أنه صوت موصول بالسماء تحلق حوله طيور الجنة، يأخذ عقلك وقلبك وبصرك إلى ملكوت رب السموات والأرض = وقت قرائت قرانش یقین می کنی به آسمان متصل است و اطرافش پرندگان بهشتی هستند و قلب و عقلت را می گیرد و به ملکوت می برد

تلاوته تاريخي ملئ بالحنان و الرقة.. = تلاوتش تاریخی و مملو به حنان و لطافت

يأمر القلوب بكل تواضع..ويدعوها..بكل حب..... = با نهایت تواضع به دلها فرمان می دهد و با عشق دعوت می کند

 

ربودن دلها ودخول و سکونت در آن
.........يتسلل إليها ويسكنها..بذون استئذان..فيصبح..سلطانا عليها.. = و خود را درگیر دلها می کند و بدون اجازه ساکن دلها می شود و سلطان دلها می شود

ماجستير و دكتوراة فى خطف قلوب المستمعين !! = کارشناس ارشد و دکترا در ربودن دلهای مستمعین
أنه رجل الاداء المتميز وانه يفاجئ القلوب فيدخلها بلا اذن = مرد اداء متمایز که ناگهان بدون اجازه وارد قلب می شود

الذى يدق ابواب القلب في خضوع وتواضع ليدخل بسرعة البرق وينشر احساسه الرائع وخشوعه الرهيب = در خضوع و تواضع درب دلها را دق الباب می کند و به سرعت داخل می شود و احساس رائع و خشوع می پراکند

المنشاوي هو سلطان مملكة الحزن يطرق لباب القلب ويدخل فيه بسهولة ويجعله باكي من خشية الله.. = منشاوی پادشاه کشور حزن است و دق الباب می کند و در قلب به سهولت وارد می شود و قلب را از خشیت خداوند گریان می کند

هرم الشامخ الداخل الى القلب بسرعة البرق = هرم سرفراز که با سرعت برق داخل دل می شود

 يدخل إلى القلب ويسكن فيه ويملكه ملكا ..ويصبح سلطانا عليه = داخل دل می شود و دل را به مالکیت خود در می آورد و سلطان دل می شود

كفا بأن كرمه الله بصوته الجميل الذي يدخل مباشرة للقلوب = همین که خداوند به او صدای زیبایی عنایت کرده که مستقیم وارد قلب می شود برای او کافی است

من دخل قلبك دون استئذان = بدون اجازه داخل قلبها می شود

امير القلوب وصائد القلوب الحائره لاتعرف كيف يجذبك ايه لتستمع له = پادشاه و صید کننده قلبها که نمی دانی کی جذبت کرد

أمير القلوب ...هو آمرها دائما للخشوع والفهم والتدبر = امیر و فرمانروای دلها که به دلها خشوع و فهم و تدبر را فرمان می دهد

أمير القلوب وقارئ الأحساس الأول = فرمانروای دلها و قاری احساس اول

تلاوته تسلب الألباب = تلاوتش عقل را سلب می کند

تلاوته يحير العقول = تلاوتش عقل ها را متحیر می کند

أسر قلوب ملايين من محبيه = قلوب میلیونها را اسیر کرده

بلاشك فالمنشاوي أسر قلوب كل الناس العالم والأنسان البسيط رحمة الله عليه = بدون شک منشاوی دلهای همه مردم را اسیر خود کرده است

انه منقوش في اعماق قلبي بالؤلؤ والمرجان....= او در اعماق قلبم را لؤلؤ و مرجان حفر شده است

رحمك الله يا من سيبقى في قلوبنا ما حيينا = در دلهای ما زنده خواهی بود

النافذ فى اعماق سويداء القلب = صدای نافذ در اعماق قلب
امير القراء يقرء ويتربع علي قلبك.. = امیر القراء تلاوت می کند و بر قلبت چیره می شود

متربع في القلوب = فرود آینده و چیره در قلبها

هرم وعلم من اعلام التلاوة وسيبقى متربعا فى القلوب = هرم و علم و کوه تلاوت است و در قلبها جاویدن خواهد ماند

المنشاوي هو الذي رتل القرآن بإبداع منقطع النظير وملك قلوب الناس = منشاوی قرآن را به نوآوری بی نظیر تلاوت کرد و پادشاه دلهای مردم شد

ملك القلوب وساكنها وسلطانها = پادشاه قلبها

سلطان القلوب = سلطان دلها

مالك قلوب الناس = مالک دلهای مردم

ملك قلوب الناس = پادشاه دلهای مردم

ملك قلوب الملايين = پادشاه دلهای میلیونها

ساكن القلوب = ساکن دلها

المنشاوي الذي امتلك قلوب الناس بدون واسطة = منشاوی مالک دلهای مردم بدون واسطه است

تلاوة المنشاوى للقرآن تجعل من يستمع يصل إلى قلبه وكيانه ودمه القرآن بصوت المنشاوى = تلاوت منشاوی قران را به وسیله صدایش به قلب و کیان و خون مستمع می رساند

ستبقى في قلوبنا .....حي ماطال الزمان.... = تا زمان هست در دلهای ما هستی

وان قلبى مااجد الهيام به فى غير حبك يامنشاوى بعد الله ورسوله لم يهم وماظننت بربى غير مغفرة مادام حبك بعد الله ورسوله فى روحى وبين دمى = در قلبم غیر از محبت تو چیزی نیست بعد از خدا و رسولش و امیدی به خدا ندارم

.........لكن هدوء به من التيارات = جریان برق به آرامی

.........ما تجعلك..تنجدب إلى العمق...... = تا عمق جذب می کند

موضوع: 2- حزن،بکاء،خضوع،خشوع،اقشعرار | أضاف: alminshavy (04.06.2015)
مشاهده: 165
مجموع نظرات: 0
avatar
جستجو
آموزش تجوید
تجوید استاد منشاوی از همه قراء صحیح تر است با دقت در دو فیلم تصویری کوتاه ال عمران و انعام می توان به خوبی تجوید فراگرفت در زیر اداء کسبت فی ایمانها خیرا به انتقال از استفال به به استعلاء دوباره استعلاء بعد تفخیم را توجه شود
آنلاین
Block content
ورود به پایگاه
عیمه
گفتگوی زنده
200
شمارشگر پایگاه
نظر سنجی
قيم موقعي
مجموع الردود: 5

Copyright MyCorp © 2024
استضافة مجانية - uCoz