ه           برترین روایت: حفص بن سلیمان  -  بهترین قرائتاستاد منشاوی

ه        پایگاه حاوی مطالب متنوع و جدیدی مانند: برتری روایت خفص و برتری قرائت منشاوی

ه    موضوعات مختلف اعتقادی، احکام، خانواده و ... با صدای استاد منشاوی و همراه با تصاویر مرتبط 

    ه  محیط زیست در قران کریم و مضرات کاشت درختان بیثمر وارداتی و... برای اطلاع از آخرین مطالب اینجا کلیک کنید

زیرمجموعه موضوع
بیماری وفات غریبانه [6]
فهرست اصلی پایگاه
اصلی » مقالات » منشاوی بیماری و فوت غریبانه » بیماری وفات غریبانه

مسجد الامام الحسین علیه السلام وداع شیخ

بسم الله الرحمن الرحیم

أخر ما سجل من تلاوة الشيخ المنشاوي

استاد محمد صدیق منشاوی قسمت ششم

مسجد الامام الحسین علیه السلام وداع شیخ

علاقه و حضور همه روزه در مسجد امام حسین علیه السلام
كان يترك سيارته يومياً أمام مسجد الإمام الحسين ويبلغ السائق بألا ينتظره ويعود للمنزل بحي حدائق القبة مشياً على الأقدام. = همه روزه اتومبیلش را روبروی مسجد امام حسین (علیه السلام) ترک می کرد و به راننده اش می گفت منتظرش نباشد و خودش به منزلش در محله حدائق القبة پیاده بر می گشت

 

آخرین تلاوت در مسجد امام حسین علیه السلام

وقد تم أعتماده قارئا بالأذاعه عام 1954 وكانت أول سوره سجلها الشيخ محمد للأذاعه هي سورة لقمان ويا للعجب أن تكون سورة لقمان هي من أخر تسجيلات الشيخ الخارجيه بالحسين ايضا رحمه الله = و سال 1954 قاری رادیو شد و اولین سوره ای که تلاوت کرد سوره لقمان بود و عجیب اینکه آخرین ضبط خارج از استودیو شیخ نیز سوره لقمان از (مسجد امام) حسین (علیه السلام) بود 

 

وداع و وصیت شیخ محمد صدیق منشاوی از مسجد الحسین علیه السلام

ماتيسر من سورةلقمان والسجدة آخر تسجيل للشيخ المنشاوي سنة 69 من مسجد سيدنا الحسين

هكذا كان وداع الشيخ المنشاوي مع آخر تسجيل له = و آخرین ضبط شیخ تلاوت سوره مبارکه لقمان و سجده در مسجد سید ما حسین علیه السلام بود و اینگونه وداع شیخ بود با اخرین ضبطش

اخر تسجيل للشيخ محمد صديق المنشاوى قام باخر تلاوة له فى مسجد الحسين بالقاهرة التلاوة فى سورة (لقمان والسجدة) توفي الشيخ محمد المنشاوي عن عمر يناهز 49 عاما، متأثرا بمرض سرطان الحنجرة ( أو دوالي المريء )بعد أن أمضى ردحا من الزمن في تلاوة كتاب ربه الكريم وكان بحق قارئا مميزا ضرب بشهرته شرق البلاد الاسلامية وغربها ابتداءً من مصر -أرض الكنانة- أرض القراء، ولا أجد بالكاد مبالغة إن قلت أن شهرته تعدت الدول الاسلامية وحظيت باعجاب الجميع سواء أكانوا مسلمين أم غير مسلمين . = آخرین ضبط شیخ محمد صدیق منشاوی در مسحد حسین (علیه السلام) در قاهره لقمان و سجده بود شیخ در سن حدود 49 ساله از مرض سرطان حنجره یا واریس مری از دنیا رفت بعد از اینکه عمرش را در راه کتاب پروردگارش صرف کرد و قاری متمایزی بود که شهرتش به شرق و غرب بلاد اسلامی اولش از مصر ارض کنانه ارض القراء و بدون مبالغه شهرتش در همه کشورهای اسلامی رسیده و بهره مند از اعجاب و تحسین همه چه مسلمان و چه غیر مسلمان بود

درد و سختی بیماری در آخرین تلاوتش در مسجد الحسین علیه السلام

ان مرض (دوالى المرىء) من اشد الامراض فتكا بالحنجرة واصعبها على مريضها ولقد نصح الاطباء شيخى بعدم القراءة مرة اخرى وذلك لحالته الصحية ومرضة اللعين ولكنه تحمل المعاناة ومشقة التلاوة وهذا لشغفه وحبة لكتاب الله الكريم = بیماری واریس مری از سخترین بیماریها است و و سخترین آن ها بر بیمار به همین خاطر پزشکان شیخ را زا تلاوت منع کردند لکن شیخ بخاطر علاقه وافرش به تلاوت کتاب خدا مشقت تلاوت را تحمل می کند و...

با هر حرف درد می کشد

قدم لنا اخر تسجيل فى حياتة الذاخرة بالترتيل والتلاوة والتجويد - قدم لنا اخر تسجيل ومع كل حرف يلفظه يتالم من المرض ولكنه (المنشاوى)= و آخرین ضبطش را در زندگانیش تقدیم ما می کند با ترتیل و تلاوت و تجوید – آخرین تلاوتش را تقدیم ما می کند در حالیکه با تلفظ هر حرفی از بیماری درد می کشد و لکن او منشاوی :

اختار سورة لقمان والسجدة لتكون اخر بصمة له فى عالم التلاوة وجامع الحسين ليكون المكان = سوره لقمان و سجده را انتخاب کرده در عالم تلاوتش و مکان را مسجد جامع حسین (علیه السلام) انتخاب کرده

ومن الغريب انه لم يبدى اى تغير فى صوته مع ماكان يشعر به من الم حينئذ اختار سورة لقمان ليخبرنا بوصيته = و عجیب اینکه هیچ تغییری در صدایش به وجود نیامده با وجودی که درد می کشد و سوره لقمان را انتخاب کرده تا به وصیتش خبر دهد

مرضی که این صدای گرم را خاموش کرد

نعم كان بحق نِعْمَ القارئ وكان ذا موهبة عظيمة تجسدت في روعة أدائه القرآني وصوته الشجي وألحانه المفعمة بالحزن وكان صاحب حنجرة تنبعث منها أجمل الالحان إلا أن غيرة مرض جعلته يقضي على هذه الحنجرة المباركة فأخمد ذلك المرض اللعين هذا الصوت المتوهج الدافئ = او بحق بهترین قاری بود و موهبت خدادادی عظیمی را دارا بود صاحب حنجره ای که از آن زیباترین نغمه ها بر می خاست اما این بیماری لعین این حنجره مبارک را و این صدای گرم و مؤثر را خاموش کرد

 

 

 

حرف از بیماری شیخ محمد صدیق منشاوی واقعا دردناک است و تصور بیماری قاری خاشع و باکی و با ورع برای محبانش دردآور است!!!

(دوالی المری) واریس عروق مری در قسمت انتهایی است که اغلب به دنبال سیروز پیشرفته کبدی و افزایش فشار ورید باب روی می‌دهدکه خون کبد به اعضا نمی رود و از رگهای مری بالا می رود و بصورت دایره های پرخون در مری ایجاد می شود و باعث خونریزی حلق می شود یکی از نشانه های این بیماری استسقا ورم شکم است در تصاویر شیخ به نظر می رسد ورم دارد اما چرا کبد (جگر) شیخ بیمار شد؟ شاید امتحان الهی و یک بیماری طبیعی بود شاید مسمومش کردند والله اعلم بحقایق الامور رحمه الله تعالی

 

طرف راست مری سالم وسط مبتلا به واریس طرف چپ واریس مری در حال انفجار

------------------

شیخ با وجود مرض تا آخر تنگی نفس نداشت

فان نفس الشيخ لم يتأثر حتى فى اخر حفلاته وذلك من فضل الله عليه ورحمته - وبدورى ...أحب أن أنوه أن دوالى المرىء بالفعل تكون مصحوبة غالبا بالإستسقاء " ascites"وهى تسبب ضغط على الرئة "basl lung syndrome"...وبالتالى يجد الإنسان صعوبة فى النفس الطويل , وهذا لم يحدث مع الشيخ فى حفلاته الأخيرة ... وذلك من فضل الله علينا نحن , كما نلاحظ مثلا فى حفلة لقمان والسجدة فى الحسين !!سبحان الله !! = نفس شیخ حتی در آخرین تلاوتهایش تأثیر نپذیرفته و این از فضل خدا و رحمتش بوده - واریس مری غالبا همراه با استسقاء است و که باعث فشار بر ریه و تنگی نفس می شود اما شیخ حتی در تلاوتهای آخر هم تنگی نفس ندارد و این از فضل خدا بر او بوده مثلا در حفله لقمان و سجده هیچ تنگی نفس نمی بینیم سبحان الله

 

فریاد دروصایای لقمان به فرزندش

وهذا مقطع صغير من السورة وهنا تبدا وصيتة ومحنته حيث بدأ بالرقى بصوته:(يَا بُنَيَّ أَقِمِ الصَّلَاةَ وَأْمُرْ بِالْمَعْرُوفِ وَانْهَ عَنِ الْمُنكَرِ وَاصْبِرْ عَلَى مَا أَصَابَكَ إِنَّ ذَلِكَ مِنْ عَزْمِ الامور) = در این مقطع به بالاترین صدا فریاد می زند ای فرزند نماز را بپا دار و امر به معروف کن و از بدیها باز دار و بر مصایب صاکر باش
لتحميل المقطع من هنـــــــا = دانلود مقطع از اینجا
http://dc122.4shared.com/download/79...00048-82858325
ولتحميل الحفله كامله من هنـــــــــــــــا = دانلود حفل کامل از اینجا
http://dc105.4shared.com/download/79...00419-848baeab

رحمك الله ياامير القراء = ای امیر قراء خدا رحمتت کند

-------------------

سلام آخرین شیخ منشاوی به مولای ما و مولای کونین حضرت امام حسین علیه السلام

حسناً هذه ليست أسطورة، لكنها حكاية جميلة على الأقل. صحيح أنها غير منتشرة بكثافة، لكنها موجودة. تقول أن المنشاوي يومها كان يقرأ القرآن في الحسين، جرت عادته أن يقرأ مرة الشهر، هذه أواخر أيامه، لكنه هو لا يدرك هذا طبعاً، وربما لن يفعل، نحن فقط ندرك أنها آخر أيامه.. يدخل المسجد بهدوء، ويسلم على الناس الذين يبدأون في التحلق حول الكرسي الفارغ.. ينظر إلى شخص معمم طويل القامة بشكل مفرط، وذو لحية بيضاء مشذبة بعناية، يأتي مبتسماً ليسلم من آخر المسجد، فيلاقيه المنشاوي في المنتصف، يسلم عليه بحراره، ويتبادلان الإبتسامات. بعدها يدخل إلى المقام الحسيني، يُقرئ الحسين السلام، و يعود إلى المسجد ليصلي ركعتي التحية، ثم يجلس على الكرسي المخصص له، ويبتسم للناس ويقرأ..= این داستان اگر چه معروف نیست و غیر منتشر است اما وجود دارد آن روز منشاوی در مسجد الحسین تلاوت کرد- روزهای آخر عمرش است به آرامی داخل مسجد می شود و به مردمی که اطراف صندلی خالیش اجتماع کرده بودند سلام می کند.. به شخص بلند قد معمم ریش سفیدی نگاه می کند که با تبسم از آخر مسجد می آید وسط مسجد به شیخ منشاوی می رسد سلام گرمی می کند تبسم رد و بدل می کنند، بعد داخل مقام حسینی (مکان منسوب به امام حسین علیه السلام در مسجد الحسین علیه السلام) می شود و به امام حسین علیه السلام سلام می کند و به مسجد باز می گردد و دو رکعت نماز تحیت مسجد بجا می آورد سپس روی صندلی مخصوصش برای تلاوت می نشیند و با تبسم به مردم تلاوت می کند

ينهي الليلة، ويتوجّه إلى بيته، يستيقظ في الفجر، ويبدأ في قراءة القرآن بصوت عالي كما هي عادته دائماً، الغالب في الأمر أنه يعرف بأمر الناس الذي يجلسون و ينتظرون في المسجد أسفل بيته، ليستمعوا إلى القرآن بصوته دون علمه ويستمعون إليه، وهو لا يبخل عليهم بما عنده. توقف عن عادته في هذه الليلة حين اشتد عليه ألم دوالي المريء التي كان يعاني منها، ثم قاء دماً، ونقل إلى مستشفى المعادي. وهنالك بدأ في التحضير للسفر للعلاج بالخارج.. لكنه مات قبل سفره بعدة أيام.= شب تمام می شود به خانه اش بر می گردد برای نماز صبح بیدار می شود و به صدای بلند همانطور که عادتش بود شروع به تلاوت می کند که مردمی که در مسجد پایین خانه اش هستند صدایش را بشنوند اما امشب طبق عادتش تلاوت نکرد چون درد بیماری واریس مری شدت پیدا کرد و نتوانست تلاوت کند ثم خون بالا آورد و به بیمارستان معادی منتقل شد و برای سفر به خارج آماده شد اما قبل از سفر از دنیا رفت

لما علم الرئيس عبد الناصر بشدة مرضه أمر بسفره إلى لندن للعلاج على نفقة الدولة إلا أن المنية وافته قبل السفر. = عبدالناصر وقتی از بیماریش مطلع شد امر کرد با هزینه دولت معالجه شود اما قبل از سفر از دنیا رفت

تلاوت تا آخرین لحظات با وجود منع پزشکان

أصيب "المنشاوي" بمرض دوالي المريء، فنصحه الأطباء بالراحة وعدم إجهاد حنجرته إلا أنه رغم مرضه ظل يقرأ القرآن استمر في القراءة وكان يصر على التلاوة وقبل وفاته كان يقرأ القرآن بصوت جهوري, مما جعل الناس يجلسون بالمسجد أسفل البيت ليستمعوا إلى القرآن بصوته دون علمه بصوت عال وظل مصطحبا كتاب ربه في أسفاره وإقامته حتى اختاره الرحيم لجواره الكريم, فالتحق به في يوم الجمعة 5 ربيع الثاني 1389ه، الموافق 20 يونيو 1969م. وعمره دون الخمسين. وبموته خسر العالم درة القراء وحنجرة من الجوهر بل خسروا الحنجرة السماوية. = به مرض واریس مری مبتلا شد پزشکان او را به راحتی و تلاوت نکردن توصیه می کردند اما او با وجود بیماری تلاوت با صدای بلند را ادامه می داد و قبل از وفاتش با صدای بلند تلاوت می کرد و مردمی که در مسجد زیر خانه اش بودند بدون اینکه او بداند صدایش را می شنیدند و او همه جا در سفر و در اقامت کتاب خدا را تلاوت می کرد تا خدای رحیم او را برای جوار کریمش انتخاب کرد و روز جمعه 5 ربیع الثانی مطابق با 20 یونیو (ژوئن) 1969 20/6/1969م. 30خرداد از دنیا رفت به خدایش ملحق شد در حالیکه عمرش زیر 50 سال بود و با فوتش جهان گوهر نایابی را از دست داد بلکه حنجره آسمانی را از دست داد

 

احتمال مرگ کامل یوسف بر اثر مسمومیت

ان الشيخ البهتيمى مات حسرة على شقيقه الشيخ المنشاوى باسبوعين

على صلاح حبلص وهو ابن شقيق الشيخ الراحل  39 سنة والأكثر اهتماما بتراث الشيخ البهتيمى ويصف على وفاته قائلا: أصيب عمي بنزيف في الحنجرة وارتفاع في السكر حزنا على مرض الشيخ المنشاوى رفيق كفاحه وصديق عمره، والذي مرض هو الآخر قبل الشيخ البهتيمى، لكنه توفى بعده بشهرين وكان عمر الشيخ لحظة وفاته 47 سنة .

واخبرنى الاستاذ على البهتيمى ابن شقيق الشيخ كامل يوسف ايضا ان الشيخ كامل مات حصرة على شقيقه الشيخ المنشاوى وقال لى بالحرف الواحد ان الشيخ كامل رجع فى يوم الى المنزل وكان فى غايه الحزن والتعب فلما سالوه اجاب ان الشيخ المنشاوى مريض جدا وينزف دم من فمه واخذ يبكى ومات بعدها بفتره قصيره لا تتعدى الاسبوعيين والفترة بين وفاتهما هو4 اشهر و14 يوم وذلك تصحيحا لهذه المعلومة = کامل یوسف روزی در نهایت تأثر و رنج به خانه برگشت و گفت شیخ منشاوی مریض است و از دهانش خون می آید و مدام گریه می کرد و به دو هفته نکشید که از دنیا رفت و بین وفات شیخ بهتیمی و شیخ منشاوی 4 ماه و 14 روز فاصله بود

الشيخ كامل ملقبا بصاحب الصوت الأبيض لنقاء صوته والحنجرة النيلية صوت الارض بلبل القراء حبيبى واستاذى بعد الشيخ محمد صديق هو القارئ المنسيّ الذي أجده فيه رائحة الشيخ محمد صديق المنشاوي فوت 1969/2/6 = شیخ کامل بهتیمی که صاحب صدای سفید بخاطر زیبایی صدایش و به حبیب و استاد بعد از شیخ منشاوی و قاری فراموش شده ای که عطر محمد صدیق منشاوی از او می آید معروف بود و در 1969/2/6 وفات کرد

الأستاذ عصام البهتيمي كانت علاقة الشيخ البهتيمي بالرئيس جمال عبدالناصر وطيدة ... كيف ترجمت هذه العلاقة ؟

** كان الشيخ كامل البهتيمي محبوبا من كل أعضاء مجلس قيادة الثورة وكان الرئيس عبدالناصر يحبه حبا شديدا ويطلبه لرئاسة الجمهورية لأحياء معظم الحفلات التي تقام بمقر الرئاسة وكان الناس يظنون أن اقتراب الشيخ البهتيمي من الرئيس عبدالناصر بغرض التقرب للسلطة أو سعيا وراء الشهرة ولأن عهد عبدالناصر كان مليئا بالمتناقضات ولم يكن محبوبا من بعض فئات شعبه فكان سخط الناس على الشيخ البهتيمي هو ترجمة لسخطهم الحقيقي على الرئيس عبدالناصر ولذا فبعد وفاة الشيخ كامل ومن بعده عبدالناصر تغيرت معاملة الحكومة لنا حتى معاملة الناس تغيرت فبدأت الحكومة تطالبنا بسداد ضرائب قديمةلانعرفعنها شيئا وامتنعت الأذاعة المصرية عن إذاعة تسجيلات الشيخ البهتيمي وكذلك التلفزيون الأمر الذي وصل بالدولةأنها لم تكرم الشيخ حتى الآن.= شیخ کامل بهتیمی مورد علاقه کل اعضاء مجلس رهبری مصر بود و عبدالناصر به او بسیار علاقه داشت و برای تلاوت در ریاست جمهوری می رفت مردم فکر می کردند نزدیکی به رئیس برای شهرت است لذا عصبانیت مردم به بهتیمی باعث عصبانیت به عبدالناصر می شد چون عهد عبدالناصر مملو از متناقضات بود و لذا بعد از وفات شیخ کامل حمومت با ما بدرفتاری را شروع کرد


كنت مصاحبا له في تلك الليلة وبينما كان الشيخ يقرأ في السرداق المقام فؤجئت وفؤجى الحاضرون بعدم قدرته على مواصلة القراءة بل وعجزه عن النطق وقد شعر بأن شيئا يقف في حلقه فثقل لسانه فقمنا بنقله إلى الفندق الذي كنا ننزل به وتم إسعافه ونقله إلى القاهرة ولكن بعد تلك الحادثة بأسبوع واحد أصيب بشلل نصفي فتم علاجه واسترد عافيته وقد قيل لنا فيما بعد أنها كانت محاولة لقتله في مدينة بور سعيد بعد أن وضع له مجهول مواد مخدرة في فنجان قهوة كان قد تناوله قبل بدء التلاوة بالمآتم ورغم أن الشيخ أسترد عافيته إلا أن صوته لم يعد بنفس القوة التي كان عليها عن ذي قبل, ومرت الشهور حتى فؤجئنا به يدخل علينا البيت ذات يوم بعد رجوعه من إحدى السهرات وهو في حالة إعياء شديد وقمنا بإستدعاء طبيبه الخاص الدكتور مصطفى الجنزوري الذي صرح لنا بأنه مصاب بنزيف في المخ وبعدها بساعات قليلة فارق الشيخ كامل البهتيمي الحياة, وأذكر أن الدكتور فرحات عمر الفنان المعروف بالدكتور شديد قال لي مؤخرا وبالحرف الواحد أبوك يابني مات مقتول. = سال 67 من همراه او بودم ناگهان در حال تلاوت شیخ قدرت تلاوت را از دست داد و زبانش گرفت و یک هفته کلا نصف بدنش فلج بود گفته می شود در قهوه اش سم برای کشتنش سم ریخته شده بوده و شیخ بعد از آن خوب شد و لیکن صدایش مثل اول نشد و بعدا روزی در بازگشت از شب تلاوتی از حال رفت و بعد گفتتند مغزش خونریزی کرده و از دنیا رفت و دکتر فرحات عمرفنان گفت فرزند پدرت کشته شده (مرگ طبیعی نبوده)

 

صبر پدر در وفات فرزند دلبند

" قد تلقي والده نبأ وفاته برضاء تام بقضاء الله وقدره قائلا: نحن نعيش كل يوم هذه الحقيقة, فكيف لا نرضي وإنا لله وإنا إليه راجعون = پدرش در مواجه با فوتش به رضایت تمام به قضاء الهی برخورد کرد و گفت ما همیشه با حقیقت مرگ زندگی می کنیم چگونه رضایت نداشته باشیم و ما از او هستیم و بسویش باز می گردیم

 

مدفن شیخ منشاوی

دفـــن بمــدفـــن العـــائلــة بالمنشـــاة بجــوار والــده وأخيــه الشيـــخ " أحمــد صــديــق " = در جوار برادرش احمد در مقبره خانوادگی دفن شد رحمه الله علیه يا أيتها النفس المطمئنه أرجعي الى ربك رايضية مرضيه فأدخلي في عبادي وأدخلي جنتي))


 

--------------------

 

عمر کوتاه و سال طلایی تلاوت

العام الذهبي ف حياه شمس القراء محمد صديق المنشاوي كانت ف الكويت 1966انقي تسجيلاته علي الاطلاق = سال طلایی برای شیخ 1966 بوده که بهترین تلاوتها را دارد (یعنی سه سال قبل از فوتش)

لَمَّا يتمَّ الشيخ الخمسين من العمر = کسی که 50 سالگی را تمام نکرد

توفى دون الخمسين من عمره = زیر50 سالگی از دنیا رفت

سارع إليه الأجل ولَمَّا يبلغ الخمسين من عمره = اجل بسویش امد در حالکیه هنوز 50 سالگیش را تمام نکرده بود

لما يتمّ الشيخ الخمسين سنة = شیخ که 50 سالگی را تمام نکرد

عن عمر لم يتجاوز الخمسين عاماً قضاها في خدمة كتاب الله المجيد = عمری که از 50 سال تجاوز نکرد را در خدمت قرآن صرف کرد

 

تُراث الشَّيخ المقرئ محمَّد صدِّيق المنشاوي = میراث شیخ مقری محمد صدیق منشاوی

وللحقيقة فإنَّ دار الإذاعة بلندن الوحيدة التي أعلن فيها عن نبأ الوفاة، إلاَّ أنَّ المذيع أخطأ في تاريخ الولادة فقال: وُلِد المنشاوي عام1921، ويكْفي المنشاوي فخرًا وعزًّا أنَّ الله رزَقَه محبَّة الخلق، وأنه يترحَّم عليه في كلّ يوم الكثير من محبِّيه وسامعيه مادام صوتُه يصدح بالقرآن، رحِم الله المنشاوي فقد وهب حياتَه لتلاوة القُرآن الكريم حقَّ تلاوته، وتَجويده أحسن ما يكون التَّجويد، فعاش بالقُرآن، وعاش مع القرآن، ثمَّ إنَّه مع هذا وذاك أحسن ترْبية أولادِه عندما حفَّظهم كتاب الله، وغرَس في نفوسِهِم حبَّه. = فقط رادیو لندن خبر وفاتش را داد (رادیو مصر و سایر کشورهای عربی خبر وفاتش را ندادند)

 

 

 

-------------------

خبر دردناک وفات شیخ

عبدالرحمن المسيرى وانسابت دموعى بعد مرور تسعة وثلاثون عاماً على رحيل الشيخ

فى العشرين من يونيو عام ألف وتسعمائة وتسعة وستين سكت هذا الصوت الخاشع كان مذيع قناة التنوير يقولها وقد بدا على صوته التأثر الشديد يقولها بصوت خافت يذكرنى بخفوت صوت الشيخ حينما كان يقرأ قوله تعالى كلا ان الانسان ليطغى أن رآه استغنى ان الى ربك الرجعى واذ بشعر رأسى يقف انها المفاجأة والصاعقة قلبى يناديك ياصاحب النعى بالله عليك لا تكمل لا تفجعنى وتخبرنى أن الشيخ قد مات لم يكترث المذيع لتوسلاتى ولم يرحم دموعى واسترسل قائلاً مات الشيخ ولم يكمل التاسعة والأربعين من عمره مخلفاً ثروة من التسجيلات النادرة أضيفت الى ميراث العظماء من جيل الرواد فى قراءة القرآن الكريم سامحك الله ياهذا المذيع صوتك لم يأت بالخير حينها فقط علمت أن محمد صديق المنشاوى قد مات بكيت بعد تسعة وثلاثون عاماً من رحيل الشيخ نهرت المذيع بشدة خاطبه قلبى قائلاً لماذا فعلتها قدمت رحلة الشيخ وذكرياته الطيبة لتخبرنا أنه ليس من الأحياء ياليتنى لم أسمع الحلقة لكن المذيع بادرنى قائلاً وكان لذلك أثر كبير على الأب الشيخ صديق المنشاوى الذى أسلم الروح فى شهر ابريل عام1984 عن عمر يناهز السادسة والثمانين انهالت دموعى على خدى لكنى سمعته من بعيد يقول لى بالصوت الخافت وما أمر الساعة الا لكمح البصر أو أقرب ويرددها من جديد بأعلى صوته ويقول ولله غيب السماوات والأورض وما أمر الساعة الا كلمح البصر أو أقرب كأنه أراد أن يشعرنى بمعناها أولاً ثم كررها بأعلى صوته ليسمع كل من فى الوجود أيها الناس وما أمر الساعة الا كلمح البصر أو أقرب ختم المذيع حلقته = بعد از 39 سال اشکم در رحیل شیخ روان است – 20 یونیو 1969 این صدای خاشع ساکت شد گوینده شبکه تنویر در حالیکه تأثر در صدایش بود با صدای آرامی که یاد آور صدای آهسته شیخ وقتی که کلا ان الانسان لیطغی را تلاوت می کرد بود. صاعقه به قلبم وارد می شد به من رحم کن تو را به خدا خبر نده آری شیخ از دنیا رفت گوینده رحم نکرد و گفت شیخ وفات کرد هنوز 50 سالگی را تمام نکرده بود و مذیع گفت این بر پدرش که در سن 86 سالگی از دنیا رفت اثر زیادی کرده اشک بر چهره ام جاری شد ...

وأخذت أردد الشيخ مات أما لديك عبارة أخرى تعيد بها اتزان كيانى = با خودم زمزمه کردم شیخ از دنیا رفت آیا عبارت دیگری نبود؟

موضوع: بیماری وفات غریبانه | أضاف: alminshavy (04.05.2015)
مشاهده: 932
مجموع نظرات: 0
avatar
جستجو
آموزش تجوید
تجوید استاد منشاوی از همه قراء صحیح تر است با دقت در دو فیلم تصویری کوتاه ال عمران و انعام می توان به خوبی تجوید فراگرفت در زیر اداء کسبت فی ایمانها خیرا به انتقال از استفال به به استعلاء دوباره استعلاء بعد تفخیم را توجه شود
آنلاین
Block content
ورود به پایگاه
عیمه
گفتگوی زنده
200
شمارشگر پایگاه
نظر سنجی
قيم موقعي
مجموع الردود: 5

Copyright MyCorp © 2024
استضافة مجانية - uCoz