ه           برترین روایت: حفص بن سلیمان  -  بهترین قرائتاستاد منشاوی

ه        پایگاه حاوی مطالب متنوع و جدیدی مانند: برتری روایت خفص و برتری قرائت منشاوی

ه    موضوعات مختلف اعتقادی، احکام، خانواده و ... با صدای استاد منشاوی و همراه با تصاویر مرتبط 

    ه  محیط زیست در قران کریم و مضرات کاشت درختان بیثمر وارداتی و... برای اطلاع از آخرین مطالب اینجا کلیک کنید

زیرمجموعه موضوع
اشعار [1]
فهرست اصلی پایگاه
اصلی » مقالات » تقلید مصر یشرو در تلاوت » اشعار

چند شعر در وصف منشاوی

بسم الله الرحمن الرحیم

اشعار في وصف الشيخ المنشاوي

 استاد محمد صدیق منشاوی قسمت یازدهم

چند شعر در وصف شیخ محمد صدیق منشاوی:

 

 

 

--------------------

كتبت فيه مقطوعة وجدانية أخرى, تقول أبياتها:

"صوت شجي طروب        يتدفق رويدا, رويدا

صدای بغض آلود محزون طرب آور که از آهسته آهسته

من نهر في أعلى الجنة        فيهتز الصخر في خشوع".

از نهری در اعلای بهشت جاری می شود و صخره ها را در خشوع از جا می کند
---------------------

دو شعر از شیخ بسام منشاوی

يا من انت خالدا بسعدي .. وجامع التراث لجدي المحمود بوعدي

ای کسی که در سعادت جاویدان هستی (خطاب به خالد سعدی مسئول شبکه اجتماعی منشاوی (منتدیات شیخ محمد صدیق منشاوی)) و جمع کننده میراث جدم محمود هستی
,,,,,,, اني املك لجدي المحمود حفلات من البقرة الى الرعدي
,,,,,,,, ومن ابراهيم حتى العنكبوت ! هوت خيوطه من السعدي
وملوك الروم تخشى حنجرت المحمود !!! وغافر والشورى اواخر المددي
,,,,,,,, ومن الزخرف الى الطور حيث نودي الكليم من رب النعمي
, والشيخ محمود ينجلي بأول النجم ( ولقد رءاهو ) نزلة دون نقمي
,,,,, حتى القمر الى التكوير وللغاشية والأعلى بكى جدي
والفجر يشهد لبكائه واقسم ببكائه حينما تلى سورة البلدي
,,,,, والمحفل من الشمس الى الناس عز وطلبي
ووالله لولا محمد ما كان لمحمود وابنه صديق مقام و لا نسبي
به خدا سوگند اگر محمد نبود برای محود و صذیق فرزند محمود مقام و نسبی نبود
حتى الجد الاكبر صديق شهد لابنه محمد رؤيا قبل ولادته وهو في اصلابه مبتسمي

حتی جد بزرگم صدیق شهادت داد به فرزندش محمد قبل از ولادتش در حالیکه او در صلبش تبسم می کرد
,,,,,,,,,, هو محمد صديق الذي ربا محمود والله يشهد قسمي

محمد صدیق محمود را تربیت کرد والله قسم من این است
احبك جدا في الله يا خالد يا من محمد ومحمود هم لك نعم السعدي
هذه الرسالة لخالد السعدي لانه لايملك مدونة اراسله فيها عذرا مني

 

 

الشيخ محمد بدر البدور         حفظه الله من الغرور

محمد ماه تابان است و خدایش از غرور حفظش کرده

وفي تواضعه سرور         تجده بالفاتحة بحة المثاني والنور

در تواضعش سرور است و فاتحه را با بحه مثانی و نور
والبقرة يفر منه الشيطان المغرور        وءال عمران يستبشرون باللؤلؤ المنثور
بقره فرار می کند از او شیطان و آل عمران بشارت می دهند به مروارید نثار شده

والنساء استوصى بهن لأنهن لألئ بالبيوت تنور        والمائدة عند الحواريين ! وعيسى كان المنصور
و نساء وصیت به آنان چون مرواریدهای خانه هستند و مائده نزد حواریون و عیسی پیروز است

والانعام ثمانية ازواج تلاها حلالا لنأكلها بشكور         والاعراف نادوا ! واصحاب النار في جحيم وجحور

والانفال لله والرسول ! ولطاعتهما فرض مبرور        وبراءة بالسيف تنزيلا رتلها ليثار المنافقون مدى العصور
و انفال از خدا و رسول است و طاعتشان فرض است و براءة به شمشیر بر منافقان در تمام اعصار

وباقي القرءان يشهد انه القارىء الفريد أن له جنات وقصور    محمد صديق المنشاوي الذي يملك بأمر ربه
الولدان و الحور
باقی قران شهادت می دهد که او قاری یگانه است که برای او باغها و قصر ها است که به امر پروردگار مالک می شود

والنبي وصحابته يرحبوا به والفردوس ميعادهم بحق القرءان والطور        ومن اصدق من الله واوفى رب غفور شكور

پیامبر صلی اللع علیه و اله و صحابه به ترحیب می گویند و میعاد بهشت است بحق قران و طور و چه کسی از خداوند راست گو تر است

اللهم ارحم جدي نعم العبد البار البرور ملحوظة كل ماكتبته للجدي رحمه الله الايات التي اثرت منه لنا رغم ان القران تأثر به فأثره هو بنا اليس كذلك  = خدا جدم را رحمت کند که بنده نیکویی بود

-----------------------

ايا من خدمت القران مرتلا      ومجودا انعم بيوم تجد فيه نور الرحمن

ای کسی که در خدمت قران مرتل و مجود خواندی
لو سمعك الكافرون لاهتدوا     وقالوا اّمنا هذا هو حق البيان

اگر کافران تلاوت تو را بشوند خواهند گفت: ایمان آوردیم این حق بیان است
فى تواضعك لم أر مثلك يوما    ويكأنك ملك فى ثوب انسان

در تواضعت مانندی نیست تو فرشته ای در لباس انسان هستی
أمزمار من مزامير اّل داود قد    أوتيت فرتلت به القران

یا مزماری از مزامیر آل داوود که برای تلاوت قران آورده شده است

 

أخي، أأمدَح من فؤادي بحبّه مشغولُ ؟     مَن حرك الدّمع في مهجتي، والله، مطلول
برادر آیا مدح کنم کسی را که قلبم به محبتش مشغول است کسی که اشکم را در آورده است

كلما تغنـّى الحنون كتاب الله يتلو     تفجرت عيون الأتقياء لترتقي وتسيل
هرگاه ترنم می کند به کتاب خدا چشمان متقین منفجر می شود

أرسلتُ طرفي إلى السماء شوقا سائلا     مولاي أنْ بمدح الشيخ يعطيني القبول
چشمم را به آسمان گرداندم و با شوق از خدا خواستم که مدحم در باره شیخ را قبول فرماید

وكان فكري في هواه مشتتا حتى...     بانت سعاد فقلبي اليوم متبول!
چنان فکرم در هوایش مشغول است که که قلبم بریده شود

أيا «سوهاج» قد نلتِ من معبودنا شرفا     بإبن لك "منشاوي"... بليث، سيد الغيل
ای سوهاج (استان محل ولادت منشاوی) بخاطر فرزندت منشاوی از معبود به شرفی بزرگ رسیدی

خطى في مركز «المنشأة» عندك خطوة     لتربة أرضها مني سلام... ثم تقبيل
به خاک شهر منشاة سلام و سس بوسه باد

هو ابن عائلة لكتاب الله قد عملت     وكتاب الله فوق رؤوسهم محمول
او فرزند خانواده ای است که کتاب خدا در سر آنها قرار دارد

بدر الوضاءة باد في محياهم... إذا     رأيتهم رأيت سنا جمان قد خالط اللولو
چهره هایشان همانند ماه تابان است همراه با درخشش مروارید

فأبوه "صديق" تراه كالمزن يعطي     كان في جوده وطف، ومن بره للقلوب طلول
پدرش صدیق همانند ابر بخشنده است

و"أحمد السيد" عمه الأسد الهصور الذي     أبدى تحدٍ "لفاروق"، شامخا، كالسيف مسلول
عمویش احمد مانند شمشیری بران

وقال له: "قارىء القرآن إن شئت يا عبد تسمعه     أغلق المقاهي والملاهي، وحطم كل هذي التماثيل!"
که به شاه گفت: اگر قرائت مرا می خواهی مراکز شراب و لهو و لعب را ببند و بتان را نابود کن

و"محمود" أخوه كم بالتلاوات تسامى     إسأل عنه من لديه من إبداعه تسجيل
و محمود برادرش که در تلاوت مشهور است

أيا عملاق، قد شاء الإله بأن يكون     زمانك عصر من ليس بينهمُ طويلُ
ای عملاق

في نصرة القرآن حطمت أوثانا سقاما     طأطأ المنافقون لها رؤوسهم تبجيل
در راه کمک به قرآن بتان و طاغوتان را در هم شکستی

إذ جاء منهم رسول لعندك يدعوك لكي     "تتشرف" بأن تقرأ بحفلهم بتجويد وترتيل
وقتی فرستاده ای نزد تو آمد (وزیر عبدالناصر) و به تو گفت برای تلاوت شرف حضور در محضر شاه پیدا کردی

فصفعت ذاك الذليل وطردته وأنت تقول:     "تتشرفون أنتم بما ألقاه جبريل
پس به آن ذلیل تو دهنی زدی و طردش کردی و گفتی: شما باید شرف پیدا کنید به تلاوت آنچه جبرئیل....

بأمر الله على قلب حب رب العالمين، محمد     من له على كل خلق الله تفضيل"
... به امر خداوند به قلب محبوب پروردگار حضرت محمد که خدای بر همه مردم برتری داد القا کرد

رحمة الله على من في فؤادي له صلة     لها بمداد أقلامي أشواق وتكريم وتفصيل
خدا کسی که را در قلبم راه دارد رحمتش کند با قلمم ...

بر، كريم، سفير لدى الرحمن ما أعظمه     وعفو رب البرية للراجين مأمول
نیکوکار، بخشنده، سفیر پروردگار چه با عظمت

قدّمتِ يا أرض الكنانة للعباد هدية     "منشاوية" وفضلها، بإذن الله ليوم الدين مبذول
ای ارض کنانه (مصر) چه هدیه ارزشمندی به جهانیان تقدیم کردی برای روز قیامت
الجمعة 7 شوال 1428 - الشاعر هاني مكاوي

--------------------------------

كل النفوس إلى الجمال ِ تتوق ُ       حـلـق فــإنّ جمالـهـا التحلـيـق ُ

 

هاك انتهجها ولتكـن مرسومـة ً ُ       بـالآي والذكـر الحكـيـم ِ طـريـقُ

 

ولْتأخـذن ّ علومـهـا مــن أهلـهـا ُ       إن الطريق َ الفج سوف يضيق ُ

باید دانش را از اهلش فرا گرفت

لو كنت َ من صدّيقنا في غفلـة ٍ ُ       هاك استمـع مـا رتّـل الصدّيـق ُ

هرکسی که در غفلت است بیارش آنچه صدیق تلاوت کرده گوش کند

وتـدبّـر الآي َ الكـريـم َ بـصـوتـه ِ ُ       أتراك بعد ُ على الفراق تطيـق ُ

و قرآن را به صدایش تدبر کند سپس ببین آیا فراق را تحمل خواهد کرد

الأربعـون مضـت وهـذا صـوتـه ُ ُ       هو صاحب ٌ ومرافـق ٌ وصديـق ُ

چهل سال (از رحلت منشاوی)گذشته اما این صدا هنوز همراه و و یار و دوست است

لازال ...فينـا لـم يغـب ..وكـأنّـه ُ ُ       حـيّ بمجلسنـا ..نعـم ولصيـق ُ

همیشه در بین ما هست و انگار زنده در مجلس ما هست

من صاحب القرآن يشرق ذكـره ُ       فـي كـل يـوم يحتويـه شــروق

همیشه نامش نزد علاقمندان به قرآن می درخشد

احسان صدیق

----------------------------

انا القران رباني ُ       محمد صديق ابكاني

قرآن مرا تربیت کرد و محمد صدیق مرا گریاند
تلاوته تطفي احزاني ُ       اسمعه من ان الا اني

تلاوتش غمهای مرا خاموش می کند
يا سيدي يا حبيبي ُ       انقذتني من الهوى الداني

ای سید آقایم و ای حبیبم تو مرا از هوا و هوس و پستی رهانیدی

احسان صدیق

---------------------

قد عجز لسانى عن وصف شعورى ُ       قد ملاء الشوق والحنين كل بحورى

چه بگویم در باره ات که شوق و حنون در وجودم مملو است
ماذا اقول عنك؟ فأنى اراك واسمعك فى كل شىء ُ       فى نهارى وفى ليلى وفى سحورى

در باره ات چه بگویم؟ من که در همه لحظات زندگیم تورا می یابم
من كثره عشقى لك قد خفت الحسد ُ       فعملت ان اخفى مشاعرى واقيدُ بخورى

از عشق به تو
قد خلدتك فى مشاعرى ُ       وسوف يخلدك كل الناس على مر العصورى
در وجودم جاویدان هستی و بزودی در تمام اعصار و قرون همه انسانها تو را جاویدان خواهند کرد

 

 

 

 

با بررسی چندین فیلم تصویری (اجمالی و نه تحقیق کامل) از قراء مختلف تا این جا به این نتیجه رسیدیم که استاد محمد صدیق منشاوی علاوه بر اینکه از لحاظ شنیدنی بهترین تلفظ و اداء را در تلاوت دارد و تلاوتهای صوتیش بهترین آموزش تجوید می تواند باشد با دقت درنحوه  تلفظ به این نتیجه رسیدیم که تلاوتهای تصوریش بهترین آموزش است افسوس که جز دو تا فیلم چند دقیقه ای که در آنها یکی دو نفس چهره استاد دیده می شود در دسترس نیست اما همین چند نفس هم می تواند به بهترین نحوی آموزشی باشد

 ای کاش فیلهای زیادی از استاد منتشر شود که در این صورت می تواند بهترین آموزش تحوید باشد

علاوه بر تبحر و اتقان در تلفظ شاید مقداری به وضع دهان استاد منشاوی هم بستگی داشته باشد که چون لبهای استاد پهن است و دهانش نیز کمی باز تر است کاملا می شود اداء را تشخیص داد

سایر اساتید یا اینکه اتقان در تلفظ و تجویدشان تایید نشده و یا اینکه می دانیم تلفظ های اشتباهی دارند و یا اینکه به خاطر مقامات و نغمه ها و یا چیزهای دیگر از تلفظ و صحت اداء می کاهند 

بین سایر اساتیدی که فیلمشان را دیدیم استاد ابراهیم شعشاعی هم از لحاظ دیداری تلفظ واضحی داشتند بعد استاد خلیل الحصری (البته ایشان به خاطر اینکه سرشان را مدام تکان می دادند کمی تمرکز روی تلفظ دیداری کم می شد) بعد هم استاد محمود صدیق منشاوی

البته استاد عبدالباسط هم بعد از استاد منشاوی صحیح ترین تلفظ و اداء را بین قراء دارد اما دو نکته تمرکز دیداری بر اداء ایشان را پایین می آورد یکی حالت لب پایین ایشان که بیشترین حرکت از لب پایین ایشان است دوم اوج خوانی که توجه را از تلفظ معطوف می کند

بهرحال این برداشت ما است و گرنه فیلمهای زیادی را از اساتید مختلف مقایسه نکردیم

البته در بررسی فیلمها فقط کیفیت مد نظرمان بود و حتی اساتیدی که تلفظشان تایید نشده و نیز اساتیدی که می دانیم اشکال تجویدی دارند را هم بررسی کردیم فقط ملاکمان در این بررسی این بود که با دیدن فیلم تلفظ و اداء کدام استاد بهتر مشخص و واضح است

 

از مجموع صحت تلفظ استاد منشاوی و وضوح و بیان شنیداری و دیداری استاد این نتیجه را می گیریم که نزدیکترین تلاوت به آنچه مامور شده ایم است و تلاوت استاد منشاوی مصداقی از آنچه در کلام مبارک امیرالومنین علی علیه السلام آمده است می باشد

 

نکته عجیبی که در تلاوت منشاوی گفته شده که کسانی که ایشان را نمی شناختند فکر می کردند نابینا است

با دقت در این دو فیلم ویدئویی می بینیم اصلا به دور بین نگاه نمی کند و در تلاوت سوره انعام اگر به چشمان استاد دقت شود به نظر می رسد اصلا نمی بیند

لذا تشویق و عدم تشویق مستمعین هیچ تاثیری در او نداشته زیرا او موقع تلاوت چیزی را جز کلام خداوند نمی دیده و نمی شنیده

ای کاش همه ما بتوانیم خضوع و خشوع واقعی در تلاوت داشته باشیم

 

اداء المنشاوي

انت في قمة الاداء يا منشاوي     ﴿هذا مِنْ فَضْلِ﴾ ربك الذي علمك البيان

اي منشاوي تو ىر قله اداء هستی   این فضل پروردگارت است که بیان تعلیم فرموده که تو این بیان را داری

 

احسنت الاداء والوقف والابتداء      اتیت باتم وجه و بكل الاتقان

چه نیکو اداء حروف و وقف و ابتدا را بجا آوردی    به بهترین نحو و بکل اتقان

 

قبل ان رايناك نسمعك  منك الاداء          باوضح شكل ممکن يهز الكيان

قبل از اینکه تلاوت تصویریت را ببنیم ادائت را     به واضح ترین نحوی  می شنیدیم

 

الى ان قد رايناك اجود القراء اداء         في الاثنين ما يذاع في شهر رمضان

تا اينكه در دو فیلمی که امسال رمضان پخش شد دیدیم از جهت دیداری هم بهترین اداء را داری

 

قال الامام العلي الاف عليه السلام:      «بَيِّنْهُ تِبْيَاناً وَ لَا تَهُذَّهُ هَذَّ الشِّعْرِ» فی البیان

حضرت امام علی علیه السلام در روایت فرمود:  وقتی قران را تلاوت می کنید  بیان را خوب بیان و آشکار کن و مانند شعر نخوان  در بیان (قران)

 

«وَ لَكِنْ أَفْزِعُوا قُلُوبَكُمُ الْقَاسِيَةَ»     اشهد الله ما هزت الشعر و بینته التبیان

و لکن به وسیله قران کریم دلهای سخت و سنگین را به فزع بیاورید    شهادت می دهیم (ای منشاوی) که هرگز مانند برخی قراء قران را مانند شعر به لرزش و جنبش و اهتزاز در نیاوردی و تبیان خدا را بیان و آشکار کردی

 

«التّرتيلُ تَجْويدُ الحُرُوفِ وَ مَعْرِفَةُ الوُقُوفِ»   و رتلت بحق ترتیلا ﴿مَا تَتْلُو مِنْهُ مِن قُرْآنٍ﴾

همچنين علي عليه السلام ىر تفسير ايه شريفه و رتل القران ترتيلا فرمود ترتیل تجوید و نیکو بیان کردن حروف و شناخت وقف هاست  تو هم بحث در تلاوتهایت ترتیل را بجا آوردی

 

ليس مثلك من يجود الحروف         جذب أدائك المستمعين في البلدان

هیچ قاری مثل تو حروف را به نیکویی اداء نمی کند    ادائت در همه بلاد مستمعین را جذب کرد

 

و افزعت بادائك القلوب القاسیة        وبحق تَقْشَعِرُّ مِنْهُ جُلُودُ﴾ والأبدان

با ادائت دلهای سنگ را به فزع در آوردی و همانطور که روایت امر شده است به حق لرزه به دلها و بدنها وارد کردی

 

تفتت القلوب و تجري دم الخشوع    لان قلبك مجروح من خَشِيَة الرَّحْمَنَ

قلبها را پاره کردی و خون خشوع جاری کردی    چون قلب خودت از ترس خداوتد مجروح است

 

أكثر الناس يعتقدون انك كفيف         غمضت من الدنيا حینما قرات بالاحزان

اکثر مردمی که تو را نمی شناختند فکر می کردند نابینا هستی    چون موقع تلاوت با حزن و خشوع از همه جهان چشم فرو می بستی

 

ما غمضت و لكن غمضت في الحقيقة          من له البصيرة لا يرى الحضيض الدان

چشمانت را نبستی  ولی در حقیقت بستی        کسی که بصیرت به دنیای حقیقی دارد دنیای حضیض و دنی و پست را نمی بیند (ارزشی برایش قائل نیست و به چشمش نمی آید)

 

بشرك في وجهك و حزنك في قلبك    العقول يا منشاوي منك حَيْرَانَ

چهره ات خندان و قلبت محزون    همه از تو در حیرت هستند

 

ضاحك ام الباكي ايهما؟    حقا جمعت بين الضدان بل النقيضان

 

انت اعرف من اي قارئ بالوقوف        كما فسر الترتيل الامام ابوالحسنان ع

همان طور که امام علیه السلام ترتیل را به شناخت وقوف تفسیر کرد      اطلاع تو و معرفت تو از تمام قراء به وقف و ابتدا بیشتر است

 

وقفت علي ﴿الرُّسُل﴾ في المائدة         ﴿الصِدِّيقَةٌ﴾ و لانها وابنها ﴿كَانَا يَأْكُلاَنِ﴾

در سوره مائده بر رسل وقف کردی     زیرا بین امه صدیقه و کانا یاکلان ارتباط است

 

تجاوزت من وقف لازم فی مرتلك     حتي زعمنا منك الزلة و الْعِصْيَانَ

در مصحف مرتلت از وقف لازم عبور کردی     حتی ما که از علاقه مندان تو بودیم خیال کردیم لغزش و عصیانی از تو سر زد

 

﴿تِلْكَ الرُّسُلُ فَضَّلْنَا بَعْضَهُمْ عَلَى بَعْضٍ﴾     اثبتت الفضل لبعضهم ولموسى بن عمران ع

در تلک الرسل فضلنا بعضهم علی بعض  با عبورت از وقف لازم فضل و برتری را برای برخی پیامبران و برای موسی بن عمران علیه السلام ثابت کردی

 

كيف یجوز الوقف اللازم مع الربط       اللفظي و المعنوي واضح في الجملتان

چگونه با اینکه بین دو جمله ارتباط لفظی و معنوی    وجود دارد ممکن است وقف لازم محقق شود؟

 

﴿قَالَ فَإِنَّهَا مُحَرَّمَةٌ عَلَيْهِمْ﴾ اي اليهود       ﴿أَرْبَعِينَ سَنَةً يَتِيهُونَ﴾ ثاني عقاب للكُفْرَانَ

با وقف بر محرمه علیهم عقاب اول یهود و صهیونیست های اشغالگر نافرمان را حرمت ورود به سرزمین مقدس دانستی

 و چهل سال سرگردانی را عقاب دوم دانستی و در حقیقت ورود به سرزمین مقدس را برای همیشه بر صهیونیست های اشغالگر حرام دانستی

 

﴿قالت الْيَهُودُ يَدُ اللّهِ مَغْلُولَةٌ غُلَّتْ أَيْدِيهِمْ﴾                  ﴿وَلُعِنُواْ بِمَا قَالُوا بَلْ يَدَاهُ مَبْسُوطَتَانِ﴾

همان یهودیانی که گفتند نعوذ بالله دست خدا بسته است  و دستشان بسته باد   و به خاطر این حرفشان لعنت شدند دست خدا باز است

 

في ﴿وَكَأَيِّنْ مِنْ نَبِيء قُتِلَ﴾ وقفت عجبا        ﴿مَعَهُ رِبِّيُّونَ﴾ من ﴿عِبَاد الرَّحْمَنِ﴾

در و کاین من نبیء  بر قتل وقف کردی  که بفهمانی خدا باورانی هستند که

 

﴿مَا ضَعُفُوا وَمَا اسْتَكَانُوا﴾ في اي حالة        بعد قتل نبيهم ما افترقا بين الثقلان

بعد از کشته شدن پیامبرشان ضعیف  سست نشدند و مانند برخی بین ثقلین تفرقه نینداختند

 

في كل الوقف و الابتداء منك               لا عليك شی و ﴿فَلا عُدْوان﴾

در همه وقف  ابتداهایت هیچ اعتراضی بر تو نیست

 

نصغي الي صوتك الشجي و نرتاح       مازال نبكي بكاء مدي الازمان

به صدای محزون و بغض آلودت گوش فرا می دهیم و روحمان را جلا می بخشیم      و مدام به صدایت گریه خواهیم کرد

موضوع: اشعار | أضاف: alminshavy (04.05.2015)
مشاهده: 231
مجموع نظرات: 0
avatar
جستجو
آموزش تجوید
تجوید استاد منشاوی از همه قراء صحیح تر است با دقت در دو فیلم تصویری کوتاه ال عمران و انعام می توان به خوبی تجوید فراگرفت در زیر اداء کسبت فی ایمانها خیرا به انتقال از استفال به به استعلاء دوباره استعلاء بعد تفخیم را توجه شود
آنلاین
Block content
ورود به پایگاه
عیمه
گفتگوی زنده
200
شمارشگر پایگاه
نظر سنجی
قيم موقعي
مجموع الردود: 5

Copyright MyCorp © 2024
استضافة مجانية - uCoz